📚 کتاب «خیابان ارگ مشهد» نوشته رضا سلیمان نوری کارشناس علوم ارتباطات و کارشناس ارشد ایرانشناسی و خراسان پژوه است که از سوی پژوهشکده نوین شهر معنوی ثامن در تابستان سال۱۳۹۸ منتشر شده است.
مقدمه
! هادی خانیکی
ارگ؛ اقلیم خاطره ها و حافظه ها
“خیابان” فصلی از”حیات اجتماعی”شهر است. فراتر از کالبدهای شهری و بناها و نماها و نهادهایی که خیابان را ساختهاند و میسازند باید به دنبال روایتهایی از زندگی شهروندان در خیابان بود. زندگی روزمره، حافظه تاریخی و خاطره جمعی مهمترین روایتهای خیابانی شهرند.
آگاهی از فرهنگ خیابان – به گفته میشل دوسرتو متفکر معاصر فرانسوی – مقدمهای بر خوانش شهر به مثابه یک متن زنده است، آنجا که معناهای فراگیر و رسمی در معماری، طراحی و برنامه¬ریزی شهری در دریافت و پرداخت شهروندان دگرگون میشود و در پرسه زدن و قدم زدن فضایی دیگر شکل میگیرد.
مسیری که افراد در خیابان میپیمایند، معمولا در خاطره ها و تصورها میماند و این نقشه ذهنی است که سر از خلق و نقل فضاهایی گاه متفاوت با گذشته و با کالبد شهر در میآورند. پس شهر را باید از لابلای این مسیرها و روایتهای پرسه زدن در خیابان هم دید و پذیرفت که زندگی روزمره شهروندان، هویت و روابط اجتماعی و حافظه تاریخی آنان از جمله اجزای مهم ساخت فضاهای شهری اند که زبان و نشانههای پنهان و آشکار ویژه خود را دارند.
پس ناروا نیست اگر نسبت میان “حیات شهری” و”خیابان” را از جنس نسبت میان “محتوا” و “شکل” بدانیم و برای آگاهی از شهر و خوانش درست حیات آن در پی شناخت خیابانهایی باشیم که در فرآیند نووارگی شهر شکل گرفتهاند و گذرگاه شهروندان شدهاند و در ساختن نسبت زندگی و مواجهه با زندگی سنتی جایی به خود اختصاص دادهاند.
خیابان ارگ مشهد در شمار همین خیابان هاست. خیابانی که معرف مشهد مدرن و تلاش شهروندانش در مسیر امروزی کردن زندگی است. ارگ بخشی از مکانهای حافظهای و تقویم زندگی مردمی را در بر دارد که پیچیدهترین گذارهای میان سنت و تجدد را در شهری مذهبی، اما در معرض تغییرات پردامنه تجدد گذراندهاند. ارگ اقلیم خاطرههای خصوصی و حافظههای جمعی است.خیابانی که پر از همنشینی نامها و نشانههای “ملی” و “دولتی” است بی آنکه همه منحنیهای عابران پر جنب و جوشش را با مهندسیهای آرام فرهنگی به یادها سپرده باشد. ارگ خیابان رسمی مدرنیته است که بیرون ایستادگان از نظم رسمی را هم عملا هر روز و هر شب به پرسه زدن و حضور در متن خویش فراخوانده است. ارگ خیابان تناقضها و تفاوتهاست؛ خیابانی است با دروازهها، ورودیها و خروجیهای متفاوت و چندگانه که حتی برای واگویی تاریخش هم نمیتواند از یک حس و ادراک بهره گیرد.
محقق فهیم”خیابان ارگ مشهد” رضا سلیمان نوری توانسته است با فشردگی و اختصار، اما دقیق و درست چنین تصویری را از این خیابان ترسیم کند. تصویری که میتوان از میان گفتهها و نوشتههای ساکنان و عابران ارگ عبور ایام را در شکلگیری حیات اجتماعی این شهر دید. و مفصلهای میان سنت و مدرنیته را در تلاقی تاریخی”ارگهای چندگانه” یافت. سلیمان نوری آنچه را از “روزنامه نگاری” و”ایرانشناسی” در دانشگاه آموخته است طی سالهای اخیر به خوبی صرف “مشهد پژوهی” و “مشهد شناسی” نموده و از این بابت خدمتی ستودنی به فرهنگ این شهر کرده است.
من که سالهای خوش زندگی را در آمد و شدهای مکرر ایام کودکی و جوانی به ارگ و حوالی آن سپری کرده ام، با خواندن این اثر دوباره حس تعلق و وابستگی به همه نمادها و نشانههایش را یافتم و گمان می کنم این دریافت مشترک کسانی است که در “ارگی از ارگهای اجتماعی و فرهنگی مشهد” قدم زدهاند.