بحران کرونا و انتخاب‌های دشوار

img_79266

عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران

بحران کرونا و ضرورت وضع قوانین و مقررات بهداشتی جدید، یادآور پدیده‌ای مشابه ولی در مقیاسی کوچکتر است که به عنوان یکی از عوامل شکل‌گیری شهرسازی مدرن شناخته می‌شود. در خلال قرن نوزدهم، شیوع بیماری ترسناک و همه‌گیر وبا در بریتانیا در چند نوبت منجر به مرگ و میر فراوان در شهرهای مختلف این کشور شد. در یکی از تحقیقات مشهور این دوره در لندن، یکی از پزشکان موفق شد نقش‌های تولید کند که میان شیوع وبا و پمپ آب آلوده در یکی از نقاط شهر، همبستگی آشکاری نشان می‌داد.
این کشف، ضرورت ایجاد زیرساخت‌های مناسب و تامین شبکه آب سالم در شهرها را نشان میداد. آب آلوده و بیماری وبا فقط یکی از جنبه‌های وضعیت بهداشتی ناگوار در شهرهای صنعتی انگلستان بود؛ گزارشهای تکان‌دهنده‌ای از کیفیت زندگی و سکونت در خانه‌ها و کوچه‌های شهرهای مختلف آن زمان منتشر شده است. این وضعیت منجر به کاهش حیرت‌انگیز شاخص امید به زندگی (انتظار طول عمر در بدو تولد) در برخی از شهرهای مهم صنعتی این کشور شد، به طوری که مقدار این شاخص در لیورپول به ۲۲ و در منچستر به ۲۲ سال کاهش یافت. گسترش شرایط رقت‌بار بهداشتی و انتشار گزارش‌های تند و حساسیت‌برانگیز موجب وضع قوانین بهداشتی متعدد و متوالی برای بهبود مسکن، زیرساخت‌ها و سایر عرصه‌های سکونت و فعالیت در بریتانیا شد. وضع قوانین بهداشتی در عمل به قانون‌گذاری شهرسازی منجر شد .
بنه ولو در کتاب کلاسیک “سرچشمه‌های شهرسازی نوین” وضع قوانین بهداشتی را به عنوان سویه فنی و تخصصی تجربه شهرسازی مدرن می‌داند که گرچه از لحاظ سیاسی خنثی نبود اما در چارچوبی محافظه‌کارانه به طور روزافزون در خدمت قدرت حاکم قرار گرفت. سویه دیگر تحولات نظری آن دوره به آرمان‌گرایانی منسوب است که بدون توجه به ضرورت دگرگونی بنیادی مناسبات اجتماعی و اقتصادی، چاره کار را در پی‌ریزی شهرهای عادلانه و انسان‌گرا، می‌دیدند .
در پی بروز بحران کرونا یکی از محققان از دوگانه‌های مهم فراروی جوامع انسانی و به ویژه دولت‌ها در مواجهه با این بحران یاد کرده است: دوگانه “انزوای ملی یا همبستگی جهانی” و دوگانه ” نظارت تمامیت‌خواهانه یا توانمندسازی شهروندان”. انتخاب در دوگانه اول چندان امیدوار کننده نیست. همبستگی جهانی، شاخص و نمادی از حکمروایی بین‌المللی است، اما تجربه سال‌های اخیر در مورد چالش‌های مهم جهانی، روشن‌تر از گذشته نشان داد تعابیری همچون همبستگی جهانی و حکمروایی بین‌المللی، سرابی بیش نیست. برای نمونه، پیمان پاریس که با هدف مقابله با تغییرات اقلیمی شکل گرفت و با خوش‌بینی فراوان همراه بود در عمل با پیمان‌شکنی برخی از بازیگران اصلی به ناکامی انجامید. در مقابله با بحران کرونا نیز در سطح بین‌المللی، همگرایی و همکاری سازنده‌ای شکل نگرفت.
دوگانه دوم، بنیادی‌تر به نظر می‌‌رسد و از نظر ماهیت سیاسی، بی‌شباهت به دوگانه یادشده در اوایل شکل‌گیری شهرسازی مدرن نیست. در حالت اول این دوگانه، ممکن است دولت‌ها از این بحران و وضع قوانین بهداشتی و سیاست‌های نظارتی به منزله فرصتی برای گسترش دامنه نفوذ خود به عرصه‌های عمومی و خصوصی استفاده کنند. در حالت دوم، توانمندسازی شهروندان به معنای محدود کردن قدرت دولت، گسترش اعتماد اجتماعی و مشارکت عمومی است. یکی از الزامات این امر، تمرکززدایی و تفویض قدرت در سطوح و قلمروهای مختلف است. تمرکززدایی در سطح سرزمین به معنای افزایش قدرت و اختیارات نهادهای منتخب سطوح فروملی و در مقیاس شهری به معنای گسترش عرصه تصمیم‌گیری و عمل نهادهای عمومی در شهرهاست. البته این انتخاب یکباره صورت نمی‌گیرد و در پیش‌زمینه‌ای از تحولات جامعه و تمایلات دولت‌ها قابل پیش‌بینی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *