کرونا و ساختار اقتصادی و اجتماعی شهرها در ایران

3025485

جامعه‌شناس

کمی بشنوید

اکنون بیش از شش ماه از آغاز شیوع ویروس کووید-۱۹ در سطح جهان می­گذرد. در این مدت زندگی شهری دچار تغییرات بسیاری شده است. تراکم جمعیتی در شهرها که از مزایای زندگی در شهر انگاشته می­شد، اکنون آن­ها را بی­ دفاع کرده است. در پی کنترل این بیماری، محدودیت­های بسیاری در نواحی شهری در رابطه با استفاده از حمل و نقل عمومی، برگزاری رویدادها و اجتماعات، ازدحام جمعیت و غیره اعمال شد، که زندگی شهروندان را تحت‌الشعاع قرار داد. حال در گفتگو با جناب آقای دکتر فراستخواه قصد داریم تا به بررسی اثرات اقتصادی-اجتماعی این بیماری در شهر پساکرونا بپردازیم.

  • به نظر شما، اقتصاد شهری تا چه حد متأثر از این همه‌گیری جهانی بوده و چه آینده اقتصادی را می‌توان برای شهروندان متصور شد؟

یکی از دوگانه‌های اصلی اقتصاد شهرهای ما، دوگانه تورم و توسعه است. این تورم‌ها زندگی را برای شهروندان به حد استیصال برده و تاب‌آوری اقتصاد و جامعه را به آستانه تنش رسانده‌­اند. دوگانه دوم و اصلی اقتصاد شهرهای ما که در حقیقت عامل به وجود آورنده دوگانه اول بوده است، دوگانه عقلانیت و اید‌ئولوژی است. ما به جای اینکه یک اقتصاد عقلانی، خردگرایانه و مبتنی بر تدبیر و دانش داشته باشیم، دچار ایدئولوژی‌هایی شده‌ایم که تاکنون چارچوب‌های اقتصاد ما را تعریف کرده‌اند. چارچوب‌هایی که باری از قداست و تحکم دولتی دارند. دوگانه دوم، اکنون به صورت کامل نمایان شده است؛ ایدئولوژی به تنهایی نمی‌تواند از عهده سامان دادن به زندگی مردم برآید. جامعه ایران در قبل از انقلاب نتوانست از عقلانیت «رونق» -که در اثر رشد اقتصاد و درآمدهای نفتی حاصل شده بود- آنطور که باید بهره ببرد. عدم بهره‌گیری از عقلانیت رونق و توسعه، سبب شد تا رونق درآمدهای نفتی به درستی به زندگی مردم، بخش تولید و شکوفایی و مشارکت اجتماع ورود پیدا نکند. شرایطی که زمینه‌ساز وقوع جامعه انقلابی دهه پنجاه شمسی بود. حال، ما به اجبار باید به جای عقلانیت رونق، عقلانیت بازار و عقلانیت دیپلماسی، که هرکدام می‌توانستند اقتصاد ما را سامان دهند، با اقتصادی کساد، متورم و دوگانه روبرو شویم. من معتقد هستم که تنها عقلانیتی که می‌تواند بر دوگانگی عقلانیت و ایدئولوژی در اقتصاد شهرهای ما فائق آید، عقلانیت اجتماعی، علم-پایه، دانش‌بنیاد و نوآورانه است تا بتواند با به‌­کارگیری اقتصاد‌های نوظهور و زیرساخت‌های نوآورانه نظیر اقتصاد دیجیتال، به کمک اقتصاد شهری بیاید. لازمه برخورداری از این عقلانیت، رهایی از آن ایدئولوژی غالب است. کاملا واضح شده است که اقتصاد جامعه پیچیده‌ای مثل ایران را نمی‌توان در چارچوب یک ایدئولوژی دستوری و دولتی گنجاند و سامان داد.

دوگانه سوم اقتصاد شهرهای ما، رانت و رقابت است؛ یعنی در فقدان ساختارهایی که از رقابت، مشارکت و نوآوری مردم حمایت می‌کنند، ساختارهای فاسد، رانتی و مبتنی بر منافع شخصی به وجود آمده­‌اند. نتیجه این روند، استیلای ساختار رانتی بر اقتصاد شهرهای ماست که بر همگان آشکار شده است.

این دوگانگی‌ها به مثابه زخم‌هایی هستند که ما پیش از طغیان بیماری کرونا نیز با آنها مواجه بودیم و این بحران سبب شد تا این زخم‌ها بیش از پیش سر باز کنند. اقتصاد ما به ایرادهای جدی دچار بود که با شیوع این بیماری، آستانه تحمل به سر آمد و مشکلات و دوگانگی‌ها همچون حفره‌ها و شکاف‌های عمیق با زخم نیشتر کرونا برملا شده است. اکنون، اقتصاد شهری همچون پاشنه آشیل و چشم اسفندیار زندگی شهروندان خصوصاً صاحبان کسب‌کارهای محلی، جوانان و کارآفرینان شده ‌است. اقتصاد شهرهای ما ظرفیت‌های تاب‌آوری خود را از دست داده است و نیاز به تفکر و بازبینی جدی دارد.

  • بیماری کرونا، چه نکاتی را در خصوص مدیریت شهری برجسته می‌کند؟

در مدیریت شهری نیز همانند اقتصاد، ما با معضل مشابه‌ای روبرو هستیم. مشکلاتی که از پیش وجود داشته‌اند، با شروع بحران کرونا برملا شده‌اند. من تصور می‌کنم که پیش از شروع بحران، ما با پدیده شکست سازمانی[۱] روبرو بوده­ایم. بروکراسی ایران، بروکراسی نا‌کارآمد، دولتی و نفتی، همانند اقتصاد، رانتی و فاقد عقلانیت و شایسته‌گرایی است. شکست سازمانی، در وهله اول نتیجه شکست نهادی[۲] است که در این مورد نهادهای مدیریت شهری را شامل می‌شود. مصداق شکست نهادهای مدیریت شهری در نزول کیفیت کار، نزول کیفیت خدمات، فقدان شایسته‌گرایی و پایین بودن رضایت ‌شغلی و درآمد ناکافی کارمندان قابل ریشه‌یابی است. به نوعی که نهادهای مدیریت شهری در ایران دستخوش منافع و تداخل جناح‌های سیاسی بوده و کمتر بر پایه شایستگی‌های حرفه‌ای و منافع خود مردم سامان پیدا کرده است. متعاقباً خدمات و کیفیات قابل ارائه این نهادها نیز همگی نزول پیدا کرده و اینگونه است که کیفیت‌هایی نظیر امنیت، رفاه، خدمات ارزان و در دسترس همگان، برابری فرصت‌ها، مشارکت و خلاقیت از شهروندان دریغ شده است. تمام این کاستی‌ها سبب شده­‌اند تا مدیریت شهری ما همچون بدنی که ایمنی ضعیف و تغذیه نادرست داشته و مراقبت‌های سلامتی لازم را به جا نیاورده است، با ورود ویروس جدید، از پای درآید.

  • با شروع همه‌گیری ویروس جدید کرونا، تاب‌آوری کالبدی-محیطی اجتماعات شهری در برابر این ویروس چگونه بوده است؟

حال در وضعیت وجود کرونا یا پس از کرونا (که به نظرم باید بیشتر روی مورد اول تأکید کنیم)، یک اتفاق محتمل این است که آمادگی‌های شناختی و هیجانی تازه‌ای برای تغییرات اساسی در مردم شهر ایجاد ‌شود. جامعه ایران قرن سیزدهم هجری شمسی را با شیوع بیماری وبا آغاز کرد و تمام این صده را نیز با انواع دیگر بیماری‌های همه‌گیر مانند طاعون، دیفتری و غیره، دست و پنجه نرم کرد؛ به نظر من می­توان نتیجه گرفت همین شیوع بیماری در این برهه تاریخی بود که مردم را برای مشروطیت و اصلاحات اساسی آماده ساخت. در طی این بحران بود که مردم به این نتیجه رسیدند از حکومت قاجار، ایران به سامان نمی‌رسد. در نتیجه به وجود آمدن این آمادگی حسی و هیجانی در اثر تجربه زیست اجتماعی و زندگی روزمره آن زمان، زمینه برای دگرگونی ساختارها (که اقتصاد شهری، مدیریت شهری و غیره همگی نمونه‌هایی از آن هستند)، آماده شد.

یک مطلب مهم این است که چطور می‌شود که در تجربه‌های زیست و در ادراک اجتماعی[۳]، مردم در شهرها روز به روز بیشتر به این موضوع واقف می‌شوند که ساختارها به اندازه‌ کافی عقلانی نیستند تا از عهده اداره زندگی در دنیای امروز بربیایند. مردم خلأ وجود این ساختارهای عقلانی را روز به روز بیشتر حس می‌کنند. ساختارهایی که برای نیازهای مردم به عنوان مالکان و صاحبان اصلی شهر احترام بگذارند، مشارکت محور باشند، آزادمنش و همیارانه باشند؛ یک چنین آمادگی شناختی و هیجانی برای تغییرات اساسی را من در پس بیم‌ها و هراس‌هایمان می­بینم. رویاهایی که تازه در حال شکل‌گیری هستند. گرچه که ما دویست سال است که با این رویاها زندگی می‌کنیم ولی در دوران حاضر، این رویا در مقیاس دیگر، با آمادگی‌های بیشتر در شهرهای ما تولد یافته است. ما متوجه شده‌ایم که ساختارهای موجود از عقلانیت و آمادگی لازم برای رویارویی با تغییرات زندگی شهرنشینی برخوردار نیستند.

از اینجا می‌توان نتیجه گرفت که تمام این مسائل، سختی‌ها و اضطرابی که در حوزه شیوع بیماری جدید پیش‌ آمده است، تنها با رجوع دوباره به اجتماع حل شدنی است. نهایت راه برون‌­رفت از این مسائل بازگشت به اجتماع است. شرایطی در حال حاضر بر جامعه حاکم شده است که همه به ارزش‌های بقا بازگشته‌­اند؛ من بارها در گفت‌­‌وگو‌های دیگر حتی پیش از شروع این همه‌گیری اشاره کرده‌ام که یکی از اثرات سختی‌ها و مشکلات جامعه در این دوران، ارزش‌ یافتن دوباره بقا و فرد‌گرایی خودمدار برای مردم است. با ترویج فرد‌گرایی، جامعه حذف می‌گردد. یعنی ساختارها در صدد حذف اجتماع برآمده‌اند و می‌خواهند یک‌جانبه و تحکم‌محور تصمیم بگیرند و در همین جهت عقاید و رانت خاص خود را برای اداره جامعه به کار گرفته‌اند. این جریان حتی از سوی خود مردم نیز تقویت می‌شود، به نوعی که تنها گلیم خود را از آب بیرون می‌کشند و ناخودآگاه با این رفتارها، اجتماع را از زندگی خود حذف می‌کنند. این یک وضعیت نگران کننده در جامعه است. در این شرایط است که ما با بیماری کووید-۱۹ در همه دنیا مواجه شده‌ایم. در این مواجهه عالم‌گیر، هر جامعه‌ به مقداری که درگیر آسیب و ضعف‌های درونی و فاقد تاب‌آوری است، در مقابل این بیماری نیز آسیب‌پذیرتر است. این بیماری بالاخره به پایان خواهد رسید؛ اما در این میان، جوامعی که از تاب­‌آوری کمتری برخوردار هستند، برای مدت بیشتری آسیب‌پذیر خواهند بود.

ما در جامعه ایران، ظرفیت‌ها و قابلیت‌های مثبت و بسیار خوبی نیز داریم، ولی متأسفانه عارضه‌ها و آسیب‌های ناشی از سوء مدیریت و مشکلات دیگر که عرض کردم نیز به همان میزان زیاد هستند. بنابراین ما در حال حاضر دچار خلأ اجتماع شهری هستیم. با قرارگیری در شرایط حاضر، اکنون شهر، حتی بیش از پیش از اجتماع خالی شده است. شما ببینید که فعالیت‌های اجتماعی ما نظیر شرکت در گفت­وگو‌ها و سمینارها، جمع دوستان و آشنایان، حضور در خیابان‌های شهر و غیره در اثر رعایت فاصله‌گذاری فیزیکی تا چه حد کاهش یافته است. ما در حال حاضر به جای «شهر شهریاران» با «شهر عابران» مواجه هستیم. به تعبیر حافظ:

شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار                       مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

شهر بی‌شهروند؛ شهر بی‌حضور، شهر بی‌گفت‌­و‌گو؛ شهری که میدان (آگورا) ندارد. گویا شهروندان در شهر نیستند. این تغییر شاید برای کسانی که نیاز به شهروند نداشتند، وضعیت آزاردهنده‌ای نباشد. اما این وضعیت برای تاب‌آوری اجتماع شهری بسیار پرمخاطره است. اکنون «فاصله» جای «رابطه» را گرفته است و تنها مقری که همچنان از این ارتباط نگهداری می‌کند، بستر ارتباطات مجازی و الکترونیکی است. این بسترها گرچه ظرفیت‌ بسیاری دارند ولی هیچ‌گاه جای ارتباط واقعی و طبیعی زندگی را نمی‌گیرند. ما به جای «تجمع» و گفت­‌و‌گو و ارتباطات حاصل از آن، با «تفرق» مواجه هستیم. حس «غربت» به جای «آشنایی» که تا حدودی مشخصه شهرهای بزرگ بود، الان با شدت بیشتری تجربه می‌شود. همین مصاحبه می‌توانست در یک محل عمومی یا فرهنگی یا در یک جمع، به صورت زنده، گرم و خلاق رخ دهد.

در حال حاضر کیفیت اوقات فراغت شدیداً تنزل پیدا کرده است و در بهترین حالت، «اوقات فراغت جمعی» که زمینه­‌ساز مباحث تمدن، هنر، شعر و غیره می‌باشد جای خود را به «اوقات فراغت خانوادگی» داده است. اتفاقی که ما شاهدش هستیم این است که مکان‌های عمومی به نفع مکان‌های خصوصی عقب‌نشینی کرده‌­اند. در طی چهار دهه اخیر ما نتوانستیم مکان‌های عمومی که بستری برای گفت­‌و‌گو و مشارکت بود‌‌ه‌­اند را در راستای مسائلی مانند مشکلات شهر، کشف استعدادهای شهر، تقلیل مرارت‌های شهروندان، گفتمان‌سازی بین نهادهای مدنی، حرفه‌ها و شوراها، افزایش تاب‌­آوری شهری و غیره توسعه دهیم. در حال حاضر، فضاهای عمومی فعال ما به پلتفرم‌­های شبکه­‌های اجتماعی مانند توییتر، تلگرام، اینستاگرام و امثالهم تبدیل شده­‌اند و دیگر خبری از گفت‌­وگوهای شفاهی و چهره به چهره که ریشه در فرهنگ و سنت ما دارند نیست. این فضاها به هیچ عنوان نمی‌توانند جایگزین فضاهای شهری واقعی باشند.

  • شما چه ویژگی‌هایی در «شهر پس از کرونا» یا «شهر با کرونا» را پررنگ­تر می‌بینید؟ کرونا چگونه حیات شهری را دگرگون خواهد کرد؟

این شرایط دشوار که به اختصار در اینجا مطرح شد، می‌تواند زمینه‌ساز خلاقیت و ایجاد فرصت‌های تازه نیز شود. تجربه زیسته بنده به من ثابت کرده است که هرجا و هر زمان با دشواری، محدودیت و سختی روبرو بوده‌ایم، پس از آن شاهد خلاقیت، آفرینش‌­های ذهنی، تجربه‌­های تازه و خروج از رکود و رخوت بوده­‌ایم.

برای مثال، همه ما انسان‌­ها به واسطه شرایط فعلی دچار اضطراب هستیم. این اضطراب علی­رغم تمامی مرارت‌­هایی که در ما ایجاد می‌کند، سبب می‌شود انسان­‌ها به تنهایی خود بیشتر واقف شوند، وجود خود را بیشتر احساس کنند و منجر به ظهور آدمی از جنبه‌­های مختلف اجتماعی و اقتصادی مانند هنر، کارآفرینی، و فرصت‌های جدید شود.

دومین نکته مثبت، از درون «حس دلتنگی» بیرون می‌آید. دلتنگی به طبیعت، به شهر، به مراودات اجتماعی، دلتنگی به دیگری و غیره. این حس دلتنگی سبب می‌شود که در حال حاضر و پس از پایان شرایط فعلی، اهمیت و نقش آنان که دلتنگشان هستیم را در زندگی خودمان بیش از پیش بدانیم.

یکی از استنباط‌­های بنده در مورد شهر پسا‌کرونا این است که ما قرار است با جامعه‌­ای رویدادی مواجه باشیم. جامعه رویدادی یعنی جامعه­‌ای که در آن امر «نوپدید» حرف آخر را خواهد زد. جامعه‌­ای که منتظر یک رویداد است. جامعه ایران همیشه آبستن رویدادها و امور نوپدید بوده است. در شهر اتفاقاتی خواهد افتاد، جوانه‌­هایی خواهد زد، خلاقیت‌­هایی ظهور می‌کند. ارزش­های اخلاقی جامعه می‌تواند دوباره به شکل «رویدادی» ظهور پیدا کند. به عنوان مثال حس درد مشترک بین تمامی جامعه می‌تواند سبب ظهور آزادگی، مروت و همدردی -که ریشه در آیین ایرانی ما دارد- به شکلی تازه و نوپدید شود. شهرهای بزرگ، کوچک و روستاهای ما تبدیل به فضاهایی رویدادی خواهند شد. ملموس‌ترین مثالی که از ارزش‌های نوپدید می‌توانم به آن اشاره کنم، هشتگ اعدام نکنید است که در روزهای اخیر اتفاق افتاد. در دوره‌­ای که به نظر می‌رسد همه شهروندان درگیر کوهی از مشکلات مالی، معضلات اقتصادی، بهداشتی و بیماری هستند به ناگاه صدای جمعی اجتماعی از زیر آوار بلند می‌شود. تأکید من در این مثال به وجوه اخلاقی آن است، زیرا در نظر من این پدیده به هیچ عنوان امری سیاسی نیست. این الگوی جدید هم‌دردی و هم‌دلی، نوعی امر نوپدید محسوب می‌شود که در مقیاس جهانی تبدیل به یک روند[۴] و مدل می‌شود، که می‌­توان آن را نوعی تاب­‌آوری قلمداد کرد. زیرا نشان می‎دهد که زیر پوست این شهر به رغم تمامی مشکلات، هنوز اخلاق و همبستگی انسانی حاکم است.

 

 

[۱] Organizational Failure

[۲] Institutional Failure

[۳] Social Conception

[۴] Trend

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *