مشارکت کودکان در تصمیم‌گیری‌های شهری در دوران همه‌گیری کرونا

1601383111326

دکترای برنامه‌ریزی شهری دانشگاه لاترب استرالیا

عکس: AHMED HINDAWI

از آنجا که از اواخر قرن بیستم تصمیم گیری های شهری از رویکردی جامع نگر و بالا به پایین به سمت نگاهی مشارکتی و تعاملی سوق پیدا کرد بسیاری از محققین و برنامه ریزان شهری دیدگاهشان به مساله کودک، دوران کودکی و جایگاه کودک را تغییر دادند. کودکان دیگر نه موضوع تحقیق و برنامه ریزی که همراهان برنامه ریزان در طرح های توسعه شهری و کنشگرانی فعال و صاحب نظر در گفتمان شهری نگریسته شدند. اکنون دیگر تحقیقات شهری از مطالعه کودکان و برای کودکان به مطالعه با کودکان سوق پیدا کرده است. جریانی که از کنوانسیون حقوق کودک آغاز و تا به امروز نمودهای عملی آن در مدل های گوناگون مشارکت کودک و جنبش شهرهای دوستدار کودک پدیدار گشته است. در بسیاری از جوامع، تلاش برنامه ریزان و محققان حوزه کودک در دخیل کردن هرچه بیشتر کودکان در فرآیند برنامه ریزی شهری است: از انعکاس درک کودکان از فضاهای شهری در نقاشی هایشان تا شکل گیری شوراهای دانش آموزی و انجمن های کودکان، همه و همه بر حضور معنادار این شهروندان کوچک در بطن تصمیم گیری های شهری حکایت دارد.
اما آنچه کمتر کسی پیش بینی کرده بود حضور مهمان ناخوانده ای از کشور دوست و برادر بنام کرونا بود، ویروس ناشناخته ای که نه تنها کودکان، که با نفوذترین و قدرتمندترین سیاستمداران و رهبران روزگار را نیز در چهار دیواری خانه ها حبس کرده است. حالا دیگر افراد نه تنها برای به اشتراک گذاشتن عقایدشان و سهیم شدن در تصمیم گیری ها که حتی برای فعالیت های روزمره نیز از یکدیگر فاصله گرفته اند. عدم حضور فیزیکی و اجتماعی شهروندان بخصوص اقشار آسیب پذیرتر مانند کودکان این پرسش را مطرح می کند که در نبود ابزارهای مشارکت چهره به چهره و حضوری، صدای کودکان در تصمیماتی که بر سرنوشتشان موثر است چگونه باید شنیده شود. علاوه بر اینکه نه تنها مشارکت کودک، که سلامت جسمی و روانی او نیز در این دوران در معرض تهدید قرار دارد. کودکی که برای بهبود رشد فیزیکی، روانی و اجتماعی نیازمند حضور در فضاهای سبز و طبیعی، تحرک و بازی، مشارکت در عرصه های اجتماعی و فرهنگی، رفت و آمد و تحرک مستقل در شهر و ارتباطات اجتماعی در دایره دوستان و ملاقات با گروه های همسالان است اکنون تنها به کنج خانه که تنها مکان امن این روزها بشمار می رود پناه برده است. تمامی آنچه که به عنوان شاخص در شهر دوستدار کودک مطرح شده است حالا در سایه این همه گیری قرار دارد. این مساله حتی طبیعی ترین حقوق کودک که همانا آموزش است را نیز با مشکلات بسیاری روبرو کرده است.
اگر تا دیروز در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و حتی در برخی کشورهای توسعه یافته مساله مداخله کودک در تصمیم گیری ها به دلیل شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه موضوعی چالش برانگیز محسوب می شد امروز تنها به یک دلیل امری محال تلقی می گردد: حفظ سلامت عمومی جامعه. مساله حضور و یا عدم حضور کودکان در مدارس، تاثیرگذاری و یا عدم تاثیر پوشیدن ماسک، میزان موثر فاصله گذاری اجتماعی، دورکاری یا حضور در فضای کار با رعایت پروتکل های بهداشتی و مراحل مختلف قرنطینه همه و همه تنها به دنبال حفظ سلامت عمومی جامعه، به خصوص کودکان است. شعاع این بحث از کشورهایی بدون سیاست قرنطینه مانند سوئد تا کشورهایی با مراحل چندگانه و سختگیرانه قرنطینه مانند استرالیا گسترش می باید.
به حاشیه رانده شدن صدای کودک، فضا را برای توجه بیشتر به مفهوم مشارکت الکترونیک یا دیجیتال و استفاده از ابزارهای مبتنی بر شبکه جهانی باز کرده است. استفاده از فن آوری پیش از این ها نیز در حوزه مشارکت کودک وارد شده بود. درحقیقت همانگونه که(۲۰۰۲) Hull and Reid معقدند در مسیر توسعه، فن آوری از لابراتوارها به دنیای واقعی آورده شد. مثال هایی از قبیل استفاده از GPS ها در حوزه موضوعاتی چون رفت و آمد و تحرک مستقل کودکان در شهرها و در حد فاصل مدرسه تا خانه و یا استفاده از Wearable computer device ها گواه این موضوع است. استفاده از PPGIS که همان سیستم اطلاعات مکانی مبتنی بر مشارکت عمومی است که در آن از نقشه ها برای بالا بردن اطلاعات عموم و گردآوری داده های مکانی استفاده می شود و یا استفاده از پلت فرم های Google map و Open street map برای داده های حمل و نقلی و مبلمان شهری (Delitheou et al., 2019) از دیگر مثالهای رویکرد دیجیتال در مشارکت کودکان است. اگرچه همگی اینها نیز تا حدودی به تحرک کودک در فضاهای شهری نیازمند است (Jones et al., 2003).
مساله پیوند میان دنیای فن آوری و کودکان تا جایی در عصر امروز اهمیت یافته است که در سال ۲۰۱۷ یونیسف از ۴۹۰ کودک ۱۰ تا ۱۸ سال در سرتاسر دنیا دعوت کرد تا به بیان تجربیات خود در استفاده از فن آوری های دیجیتال در زندگی روزمره شان بپردازند. نتایج این پژوهش نشان داد که کودکان استفاده از فن آوری را برای آینده خود ضروری می دانند. همچنین پیشنهاد شد که دولت ها نسبت به پیاده سازی، مداخله و تدوین سیاست هایی با هدف رعایت حقوق کودک در دنیای دیجیتال پیش قدم باشند و نه تنها به دنیال ایجاد راه هایی برای شنیدن صدای کودک بلکه به دنبال پاسخگویی به نظرات آنها بوده و فضای لازم و امنیت کافی را در عرصه فن آوری برای شکوفایی خلاقیت و مشارکت هرچه بیشتر کودک فراهم کنند (Third et al., 2017). در گزارش دیگری در سال ۲۰۱۸، یونیسف علاوه بر ویژگی های اساسی که همواره در شهرهای دوستدار کودک مطرح می شد مبحث دسترسی کودکان به فن آوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) را به عنوان یکی از ویژگی های شهرهای پاسخده کودک (child-responsive) عنوان می کند. در این گزارش آمده است که از جمله حقوق کودکان در برنامه ریزی شهری، یکپارچه سازی داده ها و شبکه های فن آوری اطلاعات و ارتباطات و اطمینان از اتصال دیجیتال کودکان به اطلاعات و ارتباطات جهانی مقرون به صرفه، ایمن و قابل اعتماد است (UNICEF, 2018).
اهمیت این مساله موجب شد تا در سال ۲۰۱۹ محققان به دنبال انطباق روش ها و مدل های سنتی مشارکت کودکان مانند مدل نردبان مشارکت راجر هارت (Roger Hart) با نمونه آنلاین آن بیفتند. ایده نردبان مشارکت آنلاین در پروژه ای از یونیسف به مشارکت دیجیتال کودکان می پردازد. در این برنامه، با استفاده از یک ابزار تحقیق تحت عنوان Global kids online network به بررسی دسترسی و نحوه استفاده کودکان از اینترنت پرداخته شد. نتایج این تحقیق نشان داد که کودکان نیاز به یادگیری مهارت های مورد نیاز پیش از استفاده از اینترنت دارند و سیاست های دولتی تا حد زیادی در میزان و نوع استفاده کودک از فضای مجازی موثر است. به عنوان مثال، در کشوری مانند بلغارستان درصد کمی از کودکان از اینترنت برای مشارکت مدنی و یا آموزش دروس مدرسه استفاده می کردند اما در مقابل در کشوری مانند شیلی بیشترین استفاده کودکان از اینترنت برای انجام تکالیف درسی بوده است (Livingstone et al., 2019). این مساله با تصمیم وزارت آموزش و پرورش این کشور مبنی بر افزودن مهارت های دیجیتالی در برنامه درسی مدارس و طراحی روش هایی برای سنجش یادگیری آنلاین دانش آموزان مرتبط بوده است. در نردبان آنلاین مشارکت کودکان در قدم های اولیه مشارکت، از فضای مجازی برای فعالیت های اجتماعی، بازی های آنلاین و فعالیت های آموزشی و در قدم های بالاتر برای فعالیت های مدنی استفاده می کنند (Livingstone et al., 2019).
به دنبال شکل گیری مفاهیمی همچون دموکراسی الکترونیک (e-democracy) و دولت الکترونیک (e-government)، مفهوم مشارکت الکترونیک (e-participation) و ورود فن آوری اطلاعات و ارتباطات به دنیای شهرسازی که از آن به نام برنامه ریزی الکترونیک (e-planning) یاد می شود نیز وارد ادبیات مشارکت کودک گردید (Zimmermann, 2016). مشارکت الکترونیک از عناصر مختلفی تشکیل می شود که سه راس اساسی آن “افراد”، “فن آوری” و “زیرساخت ها و موسسات دولتی” است. استفاده از مشارکت الکترونیک به طور معمول در تصمیم گیری های سیاسی کاربرد داشته است که شامل سیستم درخواست الکترونیکی، رای گیری الکترونیکی، سیستم مشاوره الکترونیکی، سیستم اطلاعات جغرافیایی، ابزارهای مبتنی بر نقشه، پادکست ها، بلاگ ها، نظرسنجی های آنلاین، انجمن های مجازی، پنل های الکترونیکی، مشاوره های مجازی، اتاق های گفتگوی مجازی و یک سیستم مشارکت ترکیبی است. این سیستم می تواند با شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک و توئیتر همراه باشد. این ساختار کلی می تواند در دوران بحران که هنوز دسترسی به شبکه جهانی فعال است جایگاهی در عرصه تصمیم گیری های شهری نیز پیدا کند و کودکان جزوی از بازیگران اصلی آن باشند. در حقیقت می تواند راهی باشد برای شنیدن صدای کودکان در دورانی که امکان حضور فیزیکی آنها در روند برنامه ریزی وجود ندارد. میزان و نحوه استفاده از مشارکت آنلاین بنابر فرهنگ، زیرساخت، آموزش و قوانین و سیاست های هر کشور می تواند متغیر باشد (Yusuf et al., 2017). در مورد کودکان و نوجوانان، استفاده از این نوع مشارکت می تواند در قالب بازی های آنلاین نیز نمود پیدا کند. بازی های الکترونیک، e-game ها، یک روش مشارکت آنلاین مبتنی بر بازی است که در سال های اخیر به عنوان یک ابزار تعاملی میان کودکان و دولت های محلی برای مشارکت کودک در پروسه های طرح ریزی شهری مورد توجه قرار گرفته است (Rexhepi et al., 2018) که به دلیل جاذبه های گرافیکی و استفاده از انیمیشن ها ابزارهایی بسیار کودک-پسند هستند.
اما حضور کودکان در فضای مجازی چه با اهداف آموزشی و چه با هدف مشارکت با چالش های فراوانی نیز روبرو است. در حالیکه بسیاری، درگیر شدن کودکان با تبلت ها، شبکه های مجازی و اپلیکیشن های گوناگون را برای سلامت کودکان مضر می دانند بسیاری با استناد به آمار مرگ و میر ناشی از این ویروس برای کودکان خطر این بیماری را برای کودکان مهم تر می پندارند و معتقدند که بسیاری از مشکلات مشارکت فیزیکی در مشارکت دیجیتال وجود ندارد. از آن جمله می توان به پنهان ماندن و عدم تاثیرگذاری ویژگی های روانی برخی کودکان مانند احساس خجالت و یا عدم اعتماد متقابل به محقق اشاره کرد.
از سویی دیگر انتقاداتی نیز به این روش وارد است. یکی از نواقص روش های آنلاین جدایی و فاصله میان کودک به عنوان شرکت کننده، محقق و فضای تحقیق است. اگرچه این مساله به توازن قدرت میان کودک شرکت کننده و محقق بزرگسال می انجامد اما ارتباط میان این دو عنصر تحقیق همواره تاثیر بسزایی در روند و نتایج تحقیقات کیفی داشته است. این مساله به خصوص در روش هایی مانند مصاحبه های گروهی با کودکان بیشتر نمود پیدا می کند. آنجا که کودکان در میان گروه های همسالان و دوستان خود آنچه در درون و ذهنشان می گذرد را به گونه ای متفاوت بیان می دارند. در حقیقت تاثیر حضور همسالان و کنش میان شرکت کنندگان در مصاحبه های گروهی همواره محرکی موثر است که تحقیق را به سمت بیشتر شنیده شدن نظرات کودکان سوق می دهد. این همان تاثیری است که در مصاحبه های فردی کمتر دیده می شود و بسیاری از حالات، رفتارها و زبان بدن کودکان که در میزان مشارکت و به تبع آن در نتایج تحقیقات مشارکتی موثر است در مشارکت آنلاین وجود نخواهد داشت. همچنین، مشارکت مجازی کودکان در تضاد با بسیاری از نظریات ساختارگرایی است. ساختارگراها معتقدند که فعالیت هایی نظیر نوشتن و یا صحبت کردن، این امکان را به کودک می دهد که از تجارب خود معنا خلق کند. در روش هایی مانند مصاحبه و یا نوشتن انشا، کودک در یک فرآیند مذاکره درونی اطلاعات جدیدی را درک و عرضه می کند و از عنصر زبان و دیالوگ برای به نظم درآوردن افکار و خلق معنا بهره می جوید (Ardoin et al., 2016). مساله بعدی این است که استفاده از مشارکت آنلاین می تواند با اهداف عدالت اجتماعی در تضاد باشد. زیرا عدم توزیع عادلانه زیرساخت های موردنیاز برای اینگونه مشارکت از جمله دسترسی به اینترنت، کامپیوتر و تلفن های هوشمند برای تمامی اقشار جامعه به یک میزان ممکن نیست. لذا استفاده از این روش در کشورهای در حال توسعه منجر به نشنیدن و به حاشیه رانده شدن صدای بخش اعظمی از کودکان خواهد شد. همچنین علاوه بر موانع فنی، حقوقی، سیاسی و سازمانی مشارکت دیجیتال، بسیاری از دولت های محلی با مشکل کمبود نیروی متخصص در امر فن اوری و منابع مالی مرتبط با فن آوری روبرو هستند.
موضوع چالش برانگیز بعدی نگرانی های والدین از مضرات اخلاقی ارتباط کودکان با اینترنت و دسترسی به محتوای نامناسب برخی شبکه ها و وبسایت ها است. این امر لزوم حضور تسهیلگران در کنار کودکان را مطرح می کند. به عنوان مثال در پروژه ای در آمریکای شمالی که از Google Earth برای مشارکت کودکان در ادراک محیطی استفاده شد معلم ها بر روند پروژه نظارت کامل داشتند. آنها خود به شبکه متصل شده، ادرس صفحه مورد نظر را وارد کرده و در روند استفاده کودکان از اینترنت دخالت داشتند. در مثالی دیگر در کشور بنگلادش ترکیبی از Google Earth و GIS برای دریافت شناخت کودک از محله استفاده شد که در آن باز هم حضور پررنگ تسهیلگران دیده می شود (Danby et al., 2016).
در نهایت می توان گفت در جوامعی که ساختار تصمیم گیری در آنها بر اساس شکلی از دموکراسی استوار است و یا داعیه حضور دموکراسی در جامعه را دارند مشارکت افراد امری لازم محسوب می شود و برای رسین به برنامه ریزی همه شمول و طرح های شهری که پاسخگوی نیاز تمامی اقشار جامعه باشد برنامه ریزان مستلزم گنجاندن نظرات تمامی شهروندانی هستند که گروه هدف برنامه ریزی قرار دارند از جمله کودکان. این امر با رعایت اصول و قوانین حاکم و نظارت بر آن در دوران بحران مانند شرایط کنونی می تواند با جایگزین کردن سیستم های سنتی با سیستم های مشارکتی دیجیتال صورت گیرد.

 

منابع

  • – Ardoin, N. M., DiGiano, M., O’Connor, K., & Holthuis, N. (2016). Using online narratives to explore participant experiences in a residential environmental education program. Children’s Geographies, ۱۴(۳), ۲۶۳-۲۸۱.
    – Danby, S., Davidson, C., Ekberg, S., Breathnach, H., & Thorpe, K. (2016). ‘Let’s see if you can see me’: making connections with Google Earth™ in a preschool classroom. Children’s Geographies, ۱۴(۲), ۱۴۱-۱۵۷.
    – Delitheou, V., Bakogiannis, E., & Kyriakidis, C. (2019). Urban planning: integrating smart applications to promote community engagement. Heliyon, ۵(۵), e01672.
    – Jones, O., Williams, M., & Fleuriot, C. (2003). ‘A new sense of place? ‘Mobile’wearable’ information and communications technology devices and the geographies of urban childhood. Children’s Geographies, ۱(۲), ۱۶۵-۱۸۰.
    – Livingstone, S., Winther, D. K., Kanchev, P., Cabello, P., Claro, M., Burton, P., & Phyfer, J. (2019). Is there a ladder of children’s online participation? Findings from three Global Kids Online countries.
    – Rexhepi, A., Filiposka, S., & Trajkovik, V. (2018). Youth e-participation as a pillar of sustainable societies. Journal of Cleaner Production, ۱۷۴, ۱۱۴-۱۲۲
    – Third, A., Bellerose, D., Oliveira, J. D., Lala, G., & Theakstone, G. (2017). Young and Online: Children’s perspectives on life in the digital age. Sydney, Australia: Western Sydney University.
    – UNICEF. (2018). Shaping urbanization for children, A handbook on child-responsive urban planning
    – Yusuf, M., Adams, C., & Dingley, K. (2017). Towards a Theory of e-Participation: An Actor-Network Theory (ANT) Perspective. Unpublished Ph. D. Thesis. UK [United Kingdom]: School of Computing, Faculty of Technology, University of Portsmouth. Available online also at: https://pdfs. semantic scholar. org/b3a4/86033d06d8d521617aa3cccf0d41d29b7632. pdf [accessed in Seremban, Negeri Sembilan, Malaysia: October 28, 2018].
    – Zimmermann, H.-D. (2016). Youth e-participation: Lessons Learned from an Ongoing Project in Switzerland. Bled eConference.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *