کنشگری شهری و کرونا

asayesh

کنشگر و پژوهشگر شهری

عکس: جاش هیلد

کمی بشنوید

ویروسِ کرونا یا ویروسِ ترس؟

«حیات برهنه – و خطر از دست دادن آن- چیزی نیست که بتواند انسان­‌ها را متحد سازد، چیزی است که آن­ها را نابینا می­‌کند و متفرق می‌سازد… بیماری همه­‌گیر، حقیقت دیگری را هم که در خوفناکی کم از حقیقت اول ندارد با وضوح تمام بر ما پدیدار می­‌سازد­: وضعیت اضطراری که دولت­‌ها چندی است ما را بدان عادت داده‌­اند به‌­راستی از حالت استثناء درآمده و قاعده شده است. در گذشته بیماری­‌های همه­‌گیر حادتری شیوع یافته اما هیچکس در هیچ مورد به صرافت اعلام وضع اضطراری آنگونه که در مورد جاری می­‌بینیم نیفتاده بوده، وضعیتی که ما را حتی از جا‌به‌­جاشدن باز می­دارد. مردم به قدری به زیستن در وضعیت بحران دائمی و اضطرار دائمی خو کرده­‌اند که انگار دیگر حواس­شان نیست زندگی­شان تا حد وضعیت سراپا زیستن (زنده بودن و دیگر هیچ) سقوط کرده، انگار حواس­شان نیست که زندگی­شان نه تنها از هر جنبه اجتماعی و سیاسی، که از هر جنبه انسانی و عاطفی نیز تهی شده است.

جامعه­‌ای که در وضع اضطرار دائمی می‌­زید نمی­‌تواند جامعه­‌ای آزاد باشد. ما به راستی در جامعه‌­ای زندگی می­‌کنیم که آزادی را در مسلخ آنچه «مصالح امنیتی» می­‌خوانند قربانی کرده است و بدین­‌سان خود را محکوم کرده به زیستن در حالت ترس و ناامنی دائمی».[۱]

یکی از مهم­ترین تأثیرها و نمودهای کرونا در زیست جهان انسان‌­ها، محدودیت‌­های عینی، عملی و ذهنی بر آزادی­‌ها و فعالیت‌های مدنی بوده است و تقریباً اگر واقعه قتل جرج فلوید در آمریکا و واکنش­‌های جهانی به آن نبود، دنیا را سکوتی سیاسی و مدنی فراگرفته بود (البته استثناهایی در مورد برآمدهای مجددی از حرکت­های اعتراضی در لبنان و عراق را نیز باید افزود). جنبش «جان سیاهان مهم است»[۲] گرچه فقط به واقعه جرج فلوید محدود نماند و ابعادی گسترده از اعتراض به نژادپرستی، تبعیض و نابرابری را در‌برگرفت و ریشه­‌هایی در اعماق داشت، اما جنبشی بود واکنشی و نه یک جنبش مدنی مستمر. آنچه در این دوره بیشتر به عنوان شکلی از حرکت مدنی نمود یافت، جنبش همبستگی همسایگان و محلات با آواز بود که به‌­ویژه شبکه­‌های مجازی صدای آن را بازتاب دادند و وسعت بخشیدند.

فراموش نکنیم که به تعبیر والتر بنیامین در تزهایی درباره تاریخ: «سنت ستمدیدگان به ما می­‌آموزد که وضعیت استثنایی که در آن به سر می‌­بریم، یک قاعده است.»، ما در دورانی به سر می­‌بریم که از آن می­‌توان با تکیه بر نائومی کلاین، آن را «سرمایه­‌داری فاجعه» بخوانیم، سرمایه‌­داری که بر اقتصاد امنیت متکی است و از بحرا‌ن­‌ها تغذیه می‌­کند. حتی از نظر اپیدمیولوژیک هم بنابر پیش­بینی‌­های اپیدمیولوژیست­‌ها ما وارد عصر اپیدمی­‌ها و پاندمی‌­ها شده‌­ایم که عوامل مختلف محیط‌ زیستی، شیوه تغذیه، داروها، شکل رابطه انسان و طبیعت بر آن مؤثر بوده است و به ویژه آنکه نئولیبرالیسم با کاهش سرمایه‌گذاری در خدمات بهداشتی و درمانی و خصوصی‌سازی، ظرفیت­‌های مواجهه را کاهش داده است. علاوه‌­بر خود مقوله پاندمی، آنچه مهلک‌­تر می‌نماید، بازنمایی آن است. به تعبیر لوفوری، آنچه که موجب استبداد فضا می‌­شود، فضاهای بازنمایی و بازنمایی­‌های فضایی است و در مقیاسی عام­‌تر تأثیر بازنمایی را در «جامعه نمایش» به تعبیر گی دوبور و «جامعه وانموده» ژان بودریار می­‌توان فهمید و این همان، «ویروسِ ترس» است.

این ویروس ترس موجب می‌شود که حتی در خلأ یا ضعف برای فعالیت مدنی برای اقدامات حمایتی در مقابل کرونا (توزیع ارزاق، بسته‌­های حمایتی، خدمات کسب‌­و‌کار و غیره) در همان ایتالیایی که آگامبن بحث هشدارآمیز خود را مطرح می­‌کند، مافیا قوت بگیرد.

در زیست شهری ما که با شهرهای اشغال شده توسط قدرت و سرمایه و تبدیل آن‌ها به شهرهای سرکوب‌گر مواجهیم، در حیات سیاسی­‌مان که درگیر توتالیتاریسم است و در ساختار اقتصادی­‌مان که نئولیبرالیسم غارتگرانه (سیاست­های نئولیبرالی در قالب دولت[۳] غارتگر) آن را شکل داده است، این مخاطره بیش از پیش رخ می­‌نماید.

شهرها راه حل کرونا

در این شرایط اما تجارب جهانی و داخلی نشان داده‌­اند که شهرها راه حل کرونا هستند. توصیه‌­های فدراسیون دوچرخه‌سواری اروپا و برنامه محیط­‌زیست سازمان ملل متحد (UNEP) بر گسترش زندگی پیاده و دوچرخه که حتی انعکاسی در بخشنامه سازمان شهرداری­‌ها و دهیاری­‌های وزارت کشور داشت، یکی از جنبه­‌های این موضوع است. مسئله کنونی ما به تعبیر ریچارد فلوریدا، «نیاز شهرهای ما به بازگشایی است» و این از طریق باز‌پس­‌گیری فضاهای شهری ممکن است و نه دعوت بیشتر مردم به استفاده از خودروهای شخصی یا محبوس شدن در خانه.

وجه دوم، ابتکارات شهری است. در همین تجربه ایران نشان داده شد که ابتکارهای شهری توسط شوراها و شهرداری‌­ها اهمیت دارند و حتی می­‌توانند از اقدامات دولتی مؤثرتر واقع شوند که علی­رغم تمامی نواقص می­‌توان تهران، شیراز و یزد را در ابتکارهای شهری حائز توجه دانست.

و در نهایت اهمیت اجتماعات محلی و شبکه­‌سازی­‌هاست. تجارب شورایاری­‌ها در تهران، کمیته کردستان و شبکه­‌های بینا‌شهری کمک‌­رسانی مردمی که به گروه­‌های محلی متصل بودند، مؤید همین امر است.

این تجارب ورای مواجهه با کرونا و اقدامات حمایتی برای آن، به ایجاد اعتماد به نفس در گروه­‌های محلی برای خودمدیریتی محلی کمک نمود؛ تا جایی که کمیته کردستان به صراحت خودگردانی شورایی محلی را به عنوان بدیل مطرح ساخت و ساختارهای سازماندهی خود را بر آن مبتنی نمود که البته سنت مبارزاتی کردستان، فضای فکری کنفدرالیسم دموکراتیک (اندیشه های بوکچین و اوجالان) و تأثیر جنبش شورایی هفت تپه بر آن اثرگذار بوده است یا در مورد شورایاری­‌ها این نقش آفرینی موجب شد تا اراده کنش مستقل و خودبنیاد و همبسته محلی ورای شورایاری­‌ها شکل بگیرد و از جمله اهمیت پاتوق­‌ها را در مرکز این کنش قرار دهد که می­‌توان به آن برای گامی در مسیر جنبش بازپس گیری فضاهای شهری امید داشت.

[۱] از یادداشتِ «دشمن درون ماست نه بیرون»؛ نوشته جورجیو آگامبن. قابل مطالعه در لینک زیر:

https://bookhaven.stanford.edu/2020/03/giorgio-agamben-on-coronavirus-the-enemy-is-not-outside-it-is-within-us/

 

[۲] Black Lives Matter Movement

[۳] state

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *