آیا همه‌گیری کرونا بر ساخت شهرها و روند شهرنشینی اثرگذار خواهد بود؟

887272

جامعه‌شناس

عکس: از سایت raconteur.net

کمی بشنوید

خانه گفتگوی شهر: با گذشت بیش از ۶ ماه از گزارش اولین مرگ‌ومیر ناشی از ابتلا به کووید-۱۹ و تحول حیات شهرها به تبع آن، اکنون متخصصان، سیاستگذاران و جامعه محلی، همگی به این پرسش مشغول هستند که آیا پس از اتمام این بیماری عالم‌گیر (چه به زودی و چه پس از مدت طولانی)، هنجارهای زندگی شهری نیز به آنچه پیش از بحران کرونا بود، بازخواهد گشت؟ در این ارتباط، گفت‌گویی با سعید معیدفر، محقق جامعه‌شناس داشتیم تا درباره تأثیر بلند مدت این بحران بر عرصه عمومی صحبت کنیم. متن مصاحبه را در ادامه بخوانید.

چگونه کرونا می‌تواند زندگی شهری را برای همیشه دگرگون کند؟ آیا کرونا جزیی از زندگی شهری خواهد شد یا روزی به پایان می‌رسد؟

‎اگر به تاریخ بشریت نگاهی بیندازیم، متوجه خواهیم شد که بیماری‌های عالم‌گیر موضوع جدیدی در شهرها نیستند. بشر در طول تاریخ همواره با این بیماری‌ها مواجه شده است و گاهی بیش از یک سوم تا نیمی از جمعیت یک منطقه بر اثر ابتلا به آن از دنیا رفته‌اند. بیماری‌هایی مانند طاعون، وبا و سل نه‌تنها سبب مرگ‌و میر بسیار زیادی شده است، بلکه تأثیر بسزایی بر آینده تمدن‌های درگیر با آن داشته است.

اگر‌چه همان‌طور که مطرح شد، بشر با بیماری‌های عالم‌گیر سخت و متعددی مواجه بوده است، اما در نهایت به کمک امکانات بهداشتی و سموم درمانی موفق به ریشه‌کن کردن این بیماری‌ها شده است. این موفقیت در برابر بیماری‌های عالم‌گیر به کمک تکنولوژی و فناوری (که یکی از مهم‌ترین فرازهای تاریخ معاصر محسوب می‌شود)، سبب تحولات دنیای مدرن مانند رشد جمعیت، کاهش و کنترل مرگ و میر، وقوع تحولات اقتصادی و … شده است.

«امیل دورکیم» از جامعه‌شناسان کلاسیک، جامعه انسانی را به دو بخش تقسیم می‌کند، بخش اول ریشه در گذشته دارد و مبتنی بر همبستگی مکانیکی است، بخش دوم جامعه مدرن و بزرگ امروزی است که بیان‌گر نوعی از همبستگی ارگانیکی می‌باشد.

امیل دورکیم چرایی تبدیل جامعه اول (مبتنی بر همبستگی مکانیکی) به جامعه دوم را ناشی از تراکم مادی و تراکم معنوی می‌داند. تراکم مادی که از اهمیت بالایی برخوردار است بر اثر رشد متمرکز جمعیت در نقاط جغرافیایی خاص (شهرها) به وجود آمده است، تراکم معنوی نیز ناشی از افزایش میزان ارتباطات و تعاملات میان انسان‌ها در جامعه است.

پیشرفت علم در طول تاریخ سبب کنترل بیماری‎های کشنده و کاهش نرخ مرگ و میر ناشی از آن‌ها در نوزادان و کودکان شده است. بنابراین با گذشت زمان، جمعیت انسان‌ها در یک نقطه (که پیش از این عدد ثابتی بود) افزایش نسبتاً سریعی پیدا کرد. این افزایش سریع تراکم جمعیت در نهایت به تشکیل اجتماعات بزرگ‌تر، شهرهای کوچک و بالاخره کلان‌شهرهای امروزی منجر شده است. تشکیل این اجتماعات متراکم، نوعی از مداخله انسان در ساختارهای اکولوژیکی و محیط‌‌زیستی است که به مرور زمان عدم پاسخگویی محیط به نیازهای انسان را به دنبال داشته است.

بنابراین کنترل بیماری‌های عالم‌گیر را باید در بستر کلی تاریخ بشریت و تحول نظام سکونتگاه‌ها و ارتباط انسان با طبیعت ببینیم. در این تعبیر می‌توان گفت که کنترل بیماری‌های عالم‌گیر می‌توانند سبب تغییر ساختار اجتماعی، نوع ارتباطات و سرعت و نحوه توسعه شود. اگرچه امروزه به واسطه پیشرفت علم و تکنولوژی کنترل این بیماری‌ها آسان‌تر از گذشته شده است، اما نحوه رفتار بشر با محیط زیست در اثر افزایش جمعیت و استفاده بی‌رویه از منابع موجود، دچار تغییرات بنیادینی شده است که می‌تواند منشأ تحول ساختاری بعدی باشد.

همانطور که کنترل بیماری‌های عالم‌گیر در گذشته باعث تغییر ساختار اجتماعی از مکانیکی به ارگانیکی شد، می‌توان پیش‌بینی کرد امروزه نیز با تغییر رابطه انسان و محیط زیست، ما شاهد تحولات ساختاری جدیدی در اجتماع بشری خواهیم بود. به عنوان مثال در گذشته اگر جمعیت یک منطقه به بیماری واگیردار دچار می‌شدند، دامنه انتشار آن به گستردگی امروز نبود، اما امروزه بر اساس نظریه دهکده جهانی، شدت و تکرار آمد و شدها، توسعه روش‌های حمل و نقل و … مشاهده می‌کنیم که یک بیماری واگیردار در منطقه‌ای کوچک در شرق کره زمین چگونه تا غرب جهان ما را تنها در چند ماه فرا گرفته است. اگر چه در گذشته زنگ‌خطرهایی مانند آنفولانزای اسپانیایی (منجر به فوت ۵۰ میلیون نفر)، سارس و ابولا را تجربه کردیم، و همچنین در حال حاضر سالانه تعداد افراد بسیار زیادی از جمعیت کره زمین بر اثر ابتلا به ویروس آنفولانزا از دنیا می‌روند. اما مواجهه با بیماری کووید-۱۹ نظام بهداشتی و درمانی برخی مناطق را تا مرز فروپاشی برده است و در مقیاسی فراتر از تجارب موجود در جهان امروز مطرح می‌شود.

با توجه به اطلاعات موجود از بیماری‌های عالم‌گیر گذشته –که البته بسیار کمتر از اطلاعات موجود درباره‌ بیماری‌های عالم‌گیر معاصر در عصر امروز است-، می‌توان بدین شکل نتیجه‌گیری کرد که بیماری‌های عالم‌گیر کنونی نسبت به نمونه‌های تاریخی خود دارای دو تفاوت اساسی در گستره‌ انتقال و میزان پیچیدگی هستند. پیچیدگی این بیماری‌ها به‌گونه‌ای است که تا زمان شناسایی کامل توسط بشر، جمعیت قابل توجهی از کره‌ زمین به آن مبتلا خواهند شد. ممکن است در آینده با عوامل بیماری‌زایی با شدت انتشار بالاتر و وخامت بیشتری نسبت به ویروس جدید کرونا مواجه شویم، بنابراین نیاز است تا انسان‌ها برای زندگی با وجود آن‌ و قبول این بیماری‌ها به عنوان بخشی از اجتماع، خود را آماده سازند.

از دیگر اثرات مهم مداخلات بشر در کره‌زمین می‌توان به مسائل و مشکلات محیط‌‌زیستی مانند آلودگی هوا، آلودگی آب و تغییرات اقلیمی (که امروزه دامن‌گیر کلان‌شهرها شده است) اشاره کرد. موضوع دیگری که می‌تواند زندگی انسان بر روی کره زمین را تحت شعاع قرار دهد پیشرفت تکنولوژی است. این موضوع -علیرغم اثرات منفی که در این بحث نمی‌گنجد- به خودی خود می‌تواند جنبه مثبت نیز داشته باشد و سبب انجام سریع‌تر امور و صرفه‌جویی در زمان شود. این توسعه فناوری‌ و شکل‌گیری ربات‌ها می‌تواند تا حدی از الزام شکل گیری بعد مادی تراکم جمعیت (تراکم مادی مطرح شده در نظریه دورکیم) جلوگیری کند.

بنابراین سه مسئله مطرح شده (بیماری‌های واگیردار ناشی از تراکم جمعیت، تهدیدهای زیست‌محیطی، توسعه تکنولوژی)، می‌تواند سبب جا‌به‌جایی جمعیت در آینده‌ای نزدیک شود. به عبارت دیگر و بر اساس نظریه دورکیم، اگر تا به امروز تمایل بشریت حرکت از سمت اجتماعات مبتنی بر ساخت کوچک به سوی اجتماعات بزرگ شهری بوده است، در آینده می‌توان فرآیندی معکوس را نیز مشاهده کرد؛ فرایندی که انسان مدرن را برای رسیدن به تراکم معنوی – به جای تراکم مادی- و ارتباطات بیشتر بدون نیاز به پذیرش ریسک بالای زندگی در کلانشهرها، به سمت اجتماعات کوچک‌تر ببرد.

این فرایند را می‌توان اینگونه تعبیر کرد: اگر با مناسبات دیروز، حدی از تراکم مادی، ارتباطی یا معنوی در کنار یکدیگر می‌توانست به ایجاد یک ساخت اجتماعی جدید منجر شود؛ در آینده، حد کمی از تراکم جمعیت به همراه حجم بسیار بالایی از تراکم ارتباطی و معنوی می­‌تواند بدون اینکه خللی در فرآیند شکل‌گیری و بقای تمدن‌ها وارد کند، امکان زیست جدیدی را با ساختار اجتماعی متفاوت و نوآور فراهم آورد.

در این تعبیر جدید، اگرچه به‌­صورت فیزیکی/جغرافیایی از یکدیگر دور می‌­شویم، اما فناوری ارتباطات یا تکنولوژی‌­های رباتیک و امثال آن­ها به قدری نقش تعیین­‌کننده­‌ای پیدا کرده‌­اند که در واقع امکان «دوری و دوستی» را فراهم می‌­کنند­. در این صورت، هم می‌­توانیم به انجام کارهای خود بپردازیم، و هم می‌توانیم به عنوان عضوی فعال در یک جامعه بزرگ جهانی  – و نه فقط کشوری- حضور داشته و با سراسر نقاط دنیا در ارتباط باشیم و نیازهای خود را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم. همچنین، امکان تعامل فکری و تعامل کاری برقرار می‌­شود و در عین حال از مصیبت­‌هایی که انباشت جمعیت در یک منطقه ایجاد می‌­کند به دور هستیم.

امروزه برخی از مزایای بسیار کلانشهرها، به معایب آن‌ها تبدیل شده است. یکی از دلایل زندگی در شهرهای بزرگ وجود فرصت‌­های کاری بیشتر و تخصصی‌تر است؛ در‌صورتی که این امکان از طریق تکنولوژی‌های جدید از راه دور فراهم شود، یکی از ضرورت‌های سکونت در اجتماعات بزرگ و متراکم شهری از بین می­‌رود. همچنین، حضور در اجتماعات بزرگ به معنای امکان مشارکت مستقیم در مراکز بزرگ فرهنگی، علمی و ارتباطاتی بوده است. در حالی­‌که امروزه تکنولوژی­‌های نوین این امکان را برای ما به صورت مجازی و از راه دور فراهم می­‌کنند که فارغ از محل سکونت­مان، بتوانیم یک کنشگر مفید و موثر در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و غیره باشیم.

امروزه، شهرهای بزرگ امکانات بسیاری را از سراسر دنیا جمع و در یک نقطه جغرافیایی انباشت می­‌کنند که می­‌تواند برای برخی انسان‌ها به لحاظ دسترسی نابرابر، توزیع نابرابر امکانات و اثرات منفی و غیره زیان‌آور باشد. در گذشته انسان‌­ها می‌­دانستند که با توجه به ظرفیت‌های متناهی ­محیط‌‌‌زیست، جمعیت باید پراکنده باشد. اما به مرور زمان، با مداخله پیش‌رونده انسان در محیط طبیعی و ارتباط مستقیم آن با رشد سریع شهرها و شهرنشینی، چه بسا لازم است مجدداً برای حفظ تعادل زیستی و اکولوژیکی دنیای آینده، به آن نوع پراکندگیِ جمعیتی که در گذشته وجود داشته برگردیم.

نکته دیگر اینکه انسان امروز اگر چه در اجتماعات بزرگ شهری قرار‌گرفته و در کلانشهر زندگی می­‌کند ولی بسیاری از جامعه شناسان اذعان دارند که  روابط صمیمی و نزدیک در اجتماعات محلی نسبت به گذشته کمرنگ‌تر شده است. با وجود اینکه در کلان­شهر انسان در انباشت جمعیت به سر می‌­برد و در حوزه جغرافیایی نسبتاً کوچکتر با تراکم به شدت بالاتر زندگی می‌­­کند، ولی این تراکم به معنی توسعه ارتباطات در همه مقیاس‌ها –شامل ارتباطات همسایگی، خانوادگی، محله‌ای و غیره- نیست. امروزه کلانشهرها به مکانی تبدیل شده­‌اند که امکان ارتباطات نزدیک و صمیمانه بین انسان­‌ها کمتر در آن وجود دارد و نیل به آسایش­ روانی – در مقیاس محلی، در مقیاس صنفی و کاری- دشوارتر شده است.

یکی دیگر از تهدید‌های موجود بر سر راه جوامع شهری‌ ما، احتمال کاهش تعاملات نزدیک بین افراد در قالب صنف، انجمن و تشکلات مدنی است. بنابراین بیگانگی ما با هم در کلانشهرها و شهرهای بزرگ بسیار زیاد شده است. تحولاتی که ذکر کردم می‌تواند در آینده روندی برای اصلاح این نیز پیش روی ما قرار بدهد.

 به نظر شما ویروس کرونا چگونه می‌­تواند فضاهای شهری و عرصه‌­های عمومی را تغییر دهد؟

مدت‌­هاست که ما با انواع بیماری‌­های پیچیده شهری روبرو هستیم. دلیل تمرکز جهانی بر کووید-۱۹ آن است که هم‌زمان تمام جهان را درگیر کرده است. درحالی‌که هر ساله افراد بسیاری را از طریق آنفولانزا، سرطان و سکته از دست می‌­دهیم، برای مثال در ایران سالانه حدود ۱۷هزار نفر را در تصادفات رانندگی از دست می‌دهیم. ارزش جان‌های از دست رفته مثل هم‌ است ولی از آنجایی که کووید-۱۹ ناشناخته‌تر و ترس و وحشت نسبت به آن میان همگان در دنیا مشترک است، اثرات روانی آن بر جوامع، متفاوت خواهد بود. در موج اول مشاهده کردیم که این ترس و وحشت همه را فرا گرفت و افراد ملاحظات بهداشتی را رعایت کرده و رفت‌­و‌آمدهای خود را محدود کردند. اما به تدریج به شرایط جدید عادت کرده و به ملاحظات بی‌­توجه شدند که نتیجه آن تلفات بیشتر در موج دوم ابتلا به بیماری مشاهده شد.

به هر روی، انسان­ موجودی است که در جامعه زندگی می­‌کند و بقای او -چه بقای زیستی و چه امنیتی- وابسته به این جامعه است و مجموعه نیازهای وی نیز در جامعه تأمین می‌­شود؛  بیماری کووید-۱۹ تنها برای مدت کوتاهی می­‌تواند در ارتباط انسان با جامعه،  شهر و محیط پیرامونش اختلال ایجاد کند. اما پس از مدتی نیازهای اولیه غلبه پیدا می‌­کنند و افراد خود را با شرایط وفق می‌­دهند. نمونه این مهم را در استفاده شهروندان از مترو در دوران ابتدایی شیوع کووید-۱۹ نسبت به زمان حال می‌توانیم ببینیم.

به نظر بنده کووید-۱۹ در کوتاه‌مدت آثاری دارد که ما شاهد برخی از آن­ها بوده‌­ایم. در ابتدای شیوع این همه­‌گیری بسیاری ادعا می‌­کردند که این ویروس می‌­تواند اوضاع را تغییر دهد، برای مثال در برخی زمینه‌ها مشاهده کردیم که جلسات یا کلاس ها به صورت آنلاین برگزار شدند. این امر تا حدی موجب شد که میزان ارتباطات و تردد در شهر کاهش یابد و مراکز فرهنگی بزرگ دچار برخی اختلالات شوند. در میان مدت نیز شاهد تحولاتی همچون استقبال کمتر از فضاهای عمومی، خلوت شدن مراکز فرهنگی و کاهش تردد در شهر خواهیم بود. اما در بلندمدت این تغییرات به روند اولیه خود باز می‌­گردند. ما باید با اطلاعات به دست آمده از آنفولانزای اسپانیایی پیش­بینی‌­های لازم را انجام دهیم. چر‌اکه صد سال پیش این همه‌گیری، تحولات ساختاری بسیاری را در حوزه تعاملات شهری به وجود آورد.

در بلندمدت، مجموعه­‌ای از اتفاقات در کنار این همه‌­گیری، همچون تغییرات اقلیمی و تحولات تکنولوژیکی می‌­تواند منجر به تحولات قابل ملاحظه­‌ای شود اما پیش‌بینی می‌شود تغییرات میان مدت این پدیده با توجه به آنچه از گذشته آموخته‌ایم، کمتر خواهد بود.

در نهایت، برخلاف تصورات جاری که کووید-۱۹ می­‌تواند تحولات بسیاری را رقم بزند، گمان نمی‌­کنم این بیماری به تنهایی قادر به چنین کاری باشد. چرا که نیازهای دیگر بشری به تدریج این بیماری را عادی سازی می‌­کند و افراد با آن کنار می‌­آیند. اما مجموعه تحولاتی که عرض کرده‌ام اگر در کنار هم به وقوع بپیوندند ممکن است در آینده بتوانند بر تغییرات ساختاری ِ اجتماع، فرهنگ، مناسبات سیاسی و اقتصادی تأثیر‌گذار باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *