کرونا ما را به ملاحظاتی واداشت، که اغلب آنها مانند عدم معاشرت با دوستان و آشنایان را، بعد از رفع کرونا نه تنها با انزجار کنار خواهیم گذاشت، بلکه بر شدت چنین فعالیتهایی که اکنون ممکن نیست، خواهیم افزود.
بهعلاوه، بسیاری از کارهایی را که میتوانستیم بکنیم و نمیکردیم و در این مدت تنها حسرتش را خوردیم، بیشتر به زندگیمان وارد خواهیم کرد. احتمالاً بیشتر به سینما، کنسرت، استادیوم، استخر، سالنهای ورزشی، نمایشگاه و دیگر مکانهای جمعی خواهیم رفت. اما حتماً بیشتر از قبل شروع کرونا کتاب خواهیم خواند، موسیقی گوش خواهیم داد و با خودمان بیشتر خلوت خواهیم نمود. برخی از مهمترین رفتارهای غالب این دوره، با ما خواهد ماند و شاید تعاملات شهروندان و بهدنبال آن شهرها و شهرسازی را تغییر دهد.
فلسفه تشکیل اجتماعات از کوچک تا بزرگ، انجام مطلوبتر کارها و پیشبرد بسیاری از امور بوده است. همچنین از مهمترین دلایل بزرگتر شدن شهرها، رسیدن به آستانههای جمعیتی است، که تحقق بسیاری از امور را ممکن میسازد. برای مثال برای اینکه شهری فقط یک هنرستان داشته باشد که چهار رشته دارد، در سه سال و برای پسران و دختران، یعنی با ۲۴ کلاس باید تشکیل شود. با فرض (هرچند غیر اقتصادی) بیست نفر در هر کلاس، تعداد دانش آموزان ۴۸۰ نفر میشود که چون افراد در بازه سنی دبیرستان حدود ۷ درصد کل جمعیت هستند، بنابراین حداقل حدود شش هزار و پانصد نفر باید در نزدیک یکدیگر زندگی کنند، تا بتوانند مقطع دبیرستان داشته باشند. این سقف جمعیتی برای مدارس تخصصی، تیزهوشان، هنرستانهای متنوعتر و غیره، باز هم بیشتر میشود و برای احداث دانشگاه بسیار بیشتر. در مورد خدمات نیز به همین ترتیب است؛ مثلاً در حوزه درمان برای بهرهوری از یک پزشک عمومی چند هزار نفر کافی است. ولی برای داشتن بخش جراحی تخصصی مغز، حدود نیم میلیون نفر باید در نزدیک هم زندگی نمایند. در مورد حرفهها و تولید، نیاز به هم افزایی این اجتماعات باز هم بیشتر میشود. برخی از متخصصین با همین محاسبات جمعیت مناسب شهرهای کامل را حداقل ۲.۵ میلیون نفر برآورد کردهاند. این امری است که موجب تشکیل شهرهای پرجمعیت و پرتراکم دنیا شده است. شهرهای پرجمعیت، با همه محاسنشان با گذر از حدود خاصی، با افزایش ترافیک و اتلاف وقت زیاد در آمد و شد و همچنین آلودگی هوا، به معضل بدل میشوند. در شهرهای بسیار بزرگ امروز، اگر نقشههایی از شهر، از زاویه دید شهروندان مختلف ترسیم شود، هر کدام دارای بخشهای بزرگی با رنگ سیاه خواهد بود. این لکههای سیاه تصویر ذهنی، برای شهروندان فقط موجب مزاحمت و طولانی شدن سفرها است و هیچگاه از آنها بهرهای نمیبرند[۱]. برای دیگر اقشار جای این لکههای سیاه متفاوت است. یعنی هر یک از اقشار تنها از بخشی از شهر سود میبرند و باقی از نظر آنها میتواند وجود نداشته باشد (حتی در واقع بهتر است که نباشد).
کرونا به ما آموخت که بسیاری از کارها را میشود با هم، ولی به دور از هم انجام داد. متوجه شدیم مدتها با اینکه در دو اتاق مجاور هم کار میکردیم، ارتباطمان مجازی بود و در صفحات رایانه باهم رد و بدل میشد و اصلاً امکان آن وجود نداشت تا برای تبادل آراء مرتباً بر روی کاغذ چاپ کنیم و حضوراً مراجعه کنیم. جلسات هم همینطور، متوجه شدیم بیدلیل برای هر جلسه دو ساعته هفتگی کاری، اجتماعی، صنفی و غیره نیمی از روز وقت میگذاشتیم؛ با جلسات جمعی مجازی هم همان کار حتی بهتر قابل انجام است زیرا تمام کسانی که به علت سفر و غیره نمیتوانستند در جلسه حضور داشته باشند، حالا میتوانند به جلسه بپیوندند و جلسات با نفرات بیشتر منعقد میگردد.
ممکن است بعد از کرونا هم این رویه را ادامه دهیم و تعداد زیادی از شهروندان که سلامتشان در شهرهای آلوده در خطر است، به بیرون شهرها، شهرهای کوچکتر و یا روستاها بروند و از همان جا فعالیت حرفهای و اجتماعی خود را انجام دهند. دوستداران طبیعت هم ممکن است، در اقصی نقاط سرزمین و در دل طبیعت ساکن شوند. کسانی که گرانی فوقالعاده شهرهای بزرگ آزارشان میدهد هم ممکن است همین کار را انجام دهند. بعد با ارزانتر شدن نیروی کار (بهعلت کاهش هزینه اسکان شاغلان) ممکن است هزینه تولید هم کاهش یابد. بدین ترتیب شاید دیگر روند پرجمعیتتر و متراکمتر شدن شهرها نیز قطع شود و سکونت شکل جدیدی بگیرد و در کل سرزمین پخش گردد.
چرا فقط در سرزمین؟ چرا در کل جهان پخش نشود و جهانی شدن واقعی اتفاق نیفتد و دولتها و مرزها عملاً برچیده نشوند؟
در رابطه بیرون و داخل ( شهر و ساختمانهای مسکونی) هم ممکن است تحولاتی ایجاد شود. در این دوره دیدیم که چقدر بالکنها و پنجرههای قدی که دید به معبر را حتی در حالت نشسته ممکن مینماید، مفید و دلچسب هستند. چقدر آپارتمانهایی که حیاط داخلی دارند، با بالکنهایی رو به آن که در هر مقطعی میتواند تمام ساکنان را با هم روبهرو گرداند تا آوازهای جمعی در آن خوانده شود و یا یک نفر برای باقی سخنرانی کند، بنوازد و یا کاری اجرا کند، جذابتر هستند و زندگی جمعی را غنا میبخشند. این فضاها گاهی از فضای باز مشترک دو بعدی نیز مفیدتر هستند و به فضای مشترک حجم میبخشند. بدین ترتیب فن جدیدی با نام شهر و بنا (urbatecture) جای خود را در شهرسازی باز مینماید که به ادغامی از شهر و بنا و فضاهای عمومی و خصوصی منجر میگردد.
[۱] برای مطالعه بیشتر رجوع شود به مقاله «شهر ما، شهر من، شهر شما و یا شهر آنها» که در نشریه پیام مدیران شماره ۴۸ زمستان ۹۸ چاپ شده است: https://www.magiran.com/paper/2135532